بررسی چالشهای بازار سرمایه در گفت گوی « اقتصاد سرآمد» با کارشناس اقتصادی
زیان سهامداران بورس را جبران کنیم
بهزاد خسروی آدینه وند تحلیل گر اقتصادی در گفت و گو با خبرنگار اقتصادسرآمد می گوید: معتقدم بهترین حالت این نیست که بیاییم و گیر دهیم به اینکه بانک مرکزی ورود پیدا کند یا مثلا بگوییم عامل اصلی قضیه نرخ سود بین بانکی است یا مثلا اگر نرخ سود سپردهگذاران را کاهش دهیم، ورود پیدا میکنند به بازار بورس. اگر همه اینها را هم انجام دهیم و ورود پیدا کنند، این اشتباه را صدچندان خواهیم کرد. دولت بیاید سهام عرضه اولیهای که در آینده میخواهد انجام دهد، به طریقی از دل آن سهام بیاید جبران کند ضرر و زیانی که مردم کردند و بعد از آنجا به بعد با این شفافسازی که عرض کردم، مردم را علیالخصوص آن خرده سهامدارانی که وجود دارند را وارد کنیم به صورت تخصصی و اگر هم اتفاقی پیش آمد، در صعودش خودشان باید جوابگوی عملکردشان باشند، در نزول شان هم خودشان باید جوابگوی عملکردشان باشند. وی با اشاره به اینکه در حال حاضر دولت باید جوابگو باشد و دولت مقصر است، می افزاید: علیرغم اینکه ما کارشناسان اقتصادی تذکرات خیلی زیاد دادیم که این کار نباید انجام بگیرد این دولت بود که مردم را کشاند به این بازار، بنابراین راه جبران همین است.
این کارشناس راهبردی اقتصاد با بیان این که شرکتهای ارز اولیه که در آینده قرار است توسط دولت به بازار بورس وارد شوند، بخشی از آن را به ضرر و زیانی که مردم دیدند، اختصاص دهد و بعد از آن، راهکارهای اساسی را داشته باشیم، از جمله همان بحث شفافسازی، تخصصیکردن این موضوع و رفتار بورس را هم دولتی نکنیم. ما یک بورس داشتیم که دولتی نبود، ولی بورس را هم دولتی کردیم، دستوری کردیم و همه ما هم میدانیم که بخش عمدهای از آن صرفا به خاطر جبران کسری بودجه دولت بود. خسروی آدینه وند در ادامه اضافه می کند: حال به جواب سوالات اساسی میرسیم که آیا افزایش نرخ بهره بین بانکی عامل ریزش ارزش سهام در بورس بوده؟ با قاطعیت باید بگویم هیچ گونه ارتباط مستقیمی وجود ندارد. البته این امر طبیعی و بدیهی است که هر گزاره یا متغیر اقتصادی، دارای ارتباطات متقابل است، ولی صعود و نزول شاخص قیمت سهام، کمترین اثر را از تحولات نرخ سود بین بانکی پذیرفته و حتی کمترین اثر را از نرخ سود سپردهگذاران بانکی داشته است. افرادی که مدعی هستند که افزایش نرخ سود بین بانکی عامل ریزش بوده، به این نکته چرا توجه نمیکنند؛ زمانی که سهام در کشور روزانه بین سه تا پنج درصد بازدهی داشت و افزایش قیمت سهام صورت میگرفت، چرا در همان زمان که درصد نرخ بهره پایین آورده شد، جلوی افزایش بازدهی روزانه قیمت سهام گرفته نشد؟ اگر نرخ سود بین بانکی موثر است، چرا آن زمانی که نرخ سود بین بانکی را ما کاهش دادیم، یعنی اواخر سال 98 و اوایل سال 99، این باعث نشد که جلوی افزایش قیمت سهام روزانهای که ما با آن مواجه هستیم، گرفته شود؟
وی معتقد است: همین گزاره نشان میدهد که این موضوع، موضوعی است که با ادله و با تاریخ و با سند میتوانیم بگوییم این اثرگذار نیست. به این نکته باید خیلی توجه کنیم و به آن اشاره کنیم. این نکته که انتظارات تورمی ناشی از تحریمها، کسری بودجه شدید دولت در ابتدای سال 99 نقش مهمی در افزایش همه قیمتها از جمله سهام را داشت را نباید فراموش کنیم، ولی در حال حاضر این انتظارات تورمی به دلیل احتمال کاهش تحریمها، تا حد زیادی خاصیت اثرگذاری خودش را از دست داده و از نقطه اوج قیمتها در حال ریزش عمومی در همه موارد و مولفههای بازار از جمله سهام هم هستیم. این نکته که در چند روز گذشته در محافل مختلف از جمله دولت و مجلس فشار زیادی بر بانک مرکزی برای حمایت از بازار سرمایه حمایت شده است، اصولا روشی غیرعلمی و غیراقتصادی است. اولا وظیفه بانک مرکزی، کنترل تورم و ثبات قیمتها است. و نه از نظر قانونی و نه از نظر شکلی و نه از نظر مفاهیم تعریفشده علم اقتصاد، بانک مرکزی هیچگونه مسئولیتی در قبال بازار سهام ندارد؛ نه کشور ما، بلکه در همه کشورهای دنیا. شاید این سوال پیش بیاید که در برخی کشورها در شرایطی که شوکهای اقتصادی وارد میشود، بانک مرکزی تدابیر خاصی را در حوزه نقدینگی و تزریق انجام میدهد. بله، درست است، ولی این نوع دخالت بانک مرکزی در این کشورها در راستای همان کنترل تورم و ثبات قیمتها است. اما این توقعی که الان برخی مسئولان از بانک مرکزی دارند، قطعا به معنای انتشار و خلف پول است و نهتنها هیچگونه تفاوتی از نظر آثار تورمی با پولیکردن کسری بودجه ندارد، بلکه بنده با قاطعیت میگویم آثار و پیامد زیانبارتری نیز خواهد داشت. بنابراین باید برای حفظ بازار بورس از فشار به بانک مرکزی به جد پرهیز کنیم.
این کارشناس اقتصادی در ادامه مصاحبه با اقتصادسرآمد اضافه کرد: بانک مرکزی در صورتی که تحولات و فعل و انفعالات بازار سرمایه دربردارنده و نشانه تشدید انتظارات تورمی باشد، باید نسبت به آن واکنش نشان دهد و تمام سیاستهای پولی خود را برای کاهش این انتظارات تورمی و مهار آن بهکار بگیرد. حالا نکته بسیار ظریفی اینجاست که من اشاره میکنم. این نکته که بانک مرکزی هنگامی که جشنهای شدیدی در قیمت سهام در ابتدای اواخر سال 98 و ابتدای سال 99 انجام گرفت و شاخص کل قیمت رخ داد، افزایش شدیدی داشتیم، بایستی اقدامات احتیاطی شدیدی را دنبال و اجرا میکرد. اینجا بحث قابل قبولی است، چون باید در آن هنگام مانع درگیرشدن منابع بانکها در بازار سهام و بورس میشد. البته متاسفانه عدم استقلال بانک مرکزی از یک طرف و فقدان نظام جامع نظارتی بانک مرکزی در طول 20 و 30 سال گذشته از یک طرف دیگر باعث شده که بانک مرکزی از چنین امکانی برخوردار نباشد. این نکته را برای این میگویم که تازه منِ اقتصاددان دارم میگویم بانک مرکزی آن موقع که کشور دچار جهشهای شدید در قیمت سهام شد، باید ورود پیدا کرد و جلویش را میگرفت.
خسروی آدینه وند با قاطعیت می گوید: الان بعضی از دولتمردان معتقدند بانک مرکزی به این موضوع ورود کند، اما برعکس؛ یعنی بهعبارتی معنیاش این است که با چاپ پول و خلق پول، جلوی این ریزش را بگیرد. یک چیز متناقض؛ ما داریم میگوییم آن موقع باید به جد ورود پیدا میکرد و مانع میشد، الان بعضیها دارند میگویند به جد باید ورود پیدا کند و مانع نشود. مانع چی نشود؟ مانع سقوط نشود. به چه شکلی؟ به شکلی که بیاید انتشار پول کند یا چاپ پول کند یا چیزهایی که به آنها اشاره خواهم کرد.