پاکستان، مساله کشمیر  و نوع رابطه با اسرائیل

نخستین و تنها ارتباط علنی پاکستان با اسرائیل به ملاقات خورشید قصوری، وزیر امور خارجه پاکستان در دوره ریاست جمهوری پرویز مشرف با وزیر امور خارجه اسرائیل در ترکیه در سال 2005 برمی گردد، چرا که مشرف از حامیان برقراری روابط دیپلماتیک پاکستان با اسرائیل بود. اگرچه ممکن است روابط پنهانی نیز میان دو کشور پاکستان و اسرائیل وجود داشته باشد؛ اما آنچه در دوره عمران خان به چشم می خورد، ناظر بر دو گزاره است: اول آن که در این مقطع رسانه ها و تحلیلگران پاکستانی به صورت علنی در خصوص برقراری یا عدم برقراری روابط با اسرائیل به بحث و تبادل نظر پرداختند و این تابو شکسته شد. با توجه به این که رسانه ها، شخصیت ها و روزنامه های پاکستان مستقل نبوده و وابسته به جناح های دینی، سیاسی و حاکمیت پاکستان هستند، این آزادی گفت وگو هدایت شده است. دوم طی دو سال اخیر شاهد تحولات متعددی مرتبط با رژیم صهیونیستی در پاکستان و طرح مکرر موضوع اسرائیل توسط مقامات پاکستان هستیم. چنان که شایعه برقراری روابط مخفی اسرائیل و پاکستان در آبان ماه 1397 توسط یک روزنامه نگار اسرائیلی مبنی بر پرواز یک جت اسرائیلی از طریق عمان به پاکستان، تکذیب مقامات پاکستان را در پی داشت. در مرحله بعد طی انتشار فهرست آژانس تحقیقات فدرال پاکستان مورخ دی ماه 1398 مبنی بر لزوم تحقیقات ویژه از شهروندان 7 کشور هنگام ورود به پاکستان، نام اسرائیل به چشم خورد. در حالی که پاکستان اسرائیل را به رسمیت نشناخته و سفر شهروندان پاکستان به اسرائیل ممنوع اعلام شده است. وقوع این تحولات یا ناشی از بازیگری اسرائیل در پاکستان بوده یا بازی پاکستان برای طرح موضوع اسرائیل در این کشور است. این تحولات پاکستان در قبال اسرائیل ناشی از سه عامل است:اول آنکه؛ مناسبات نزدیک هند و اسرائیل به ویژه رشد چشمگیر آن در دوره نخست وزیری مودی برای پاکستان نگران کننده است. در دوره مودی برای اولین بار از زمان استقلال هند، یک نخست وزیر هند به سرزمین های اشغالی سفر می کند و شش ماه پس از آن نتانیاهو عازم دهلی نو می شود و روابط دو کشور در ابعاد اقتصادی، امنیتی و نظامی متحول می شود. بدون تردید یکی از اهداف هند برای نزدیک شدن به اسرائیل، محدود کردن پاکستان -به عنوان یک کشور مسلمان و همسایه ایران و دارای مناسبات حسنه با ایران، چین و روسیه- و همچنین فشار بر مقامات اسلام آباد در خصوص موضوع کشمیر است. دوم؛ روابط پاکستان و کشورهای عربی خلیج فارس طی سال های اخیر به ویژه بعد از جنگ یمن دچار تنش شده که در فروردین 1394 وزیر امور خارجه امارات اعتراض شدیدی به مصوبه مجلس پاکستان در خصوص عدم حضور مستقیم در جنگ یمن اتخاذ کرد و اعلام داشت پاکستان هزینه سنگین بی‌طرفی درباره جنگ یمن را پرداخت خواهد کرد. این موضع را می توان آغاز تنش آشکار پاکستان با کشورهای عربی خلیج فارس دانست. سوم؛ بدون تردید اسرائیل خواهان به رسمیت شناخته شدن از سوی کشورهای مسلمان و از جمله پاکستان است. چنان که با اعلام استقلال پاکستان، خواستار به رسمیت شناخته شدن از سوی پاکستان شدند اما محمد علی جناح نامه آنها را بی پاسخ گذاشت و اسلام آباد تاکنون به این امر مبادرت نورزیده است. اما اسلام آباد بیش از آن که به دنبال آرمان فلسطین و ایدئولوژی مقاومت اسلامی باشد، با مشابهت سازی موضوع کشمیر با فلسطین در پی کسب حق و حقوقی از سرزمین کشمیر و امتیاز گرفتن از هند است. موضع عمران خان در این خصوص که اگر اسرائیل را به رسمیت بشناسیم باید موضوع کشمیر را رها کنیم، نیز بدین صورت قابل تفسیر است که پاکستان در قبال اعطای امتیازی از کشمیر در مواضع خود عقب نشینی خواهد کرد. اسرائیل نیز همچنان خواهان به رسمیت شناخته شدن توسط پاکستان است. مبرهن است امور حیاتی پاکستان همچون مناسبات با هند، افغانستان و اسرائیل توسط ارتش پاکستان مدیریت و طراحی می شود. طی سال های حکومت حزب مردم و نواز شریف هیچکدام صلاحیت و مجوز تغییر موضع نسبت به اسرائیل را نداشته اند و در صورتی که ارتش پاکستان پیشگام تحول در روابط این کشور با اسرائیل می شد، متهم به دیکتاتوری، نفی ارزش های دینی و مذهبی عامه مردم و کنار گذاشتن موضوع کشمیر می شد و جایگاه ارتش به عنوان مدافع سرزمین و حاکمیت پاکستان در افکار عمومی متزلزل می شد. چنان که تنها در دوره مشرف به عنوان حاکم نظامی مناسبات پاکستان با اسرائیل علنی و اعتراض جامعه پاکستان را در پی داشت. 
* ‏ تحلیلگر مسائل پاکستان
پاکستان، مساله کشمیر  و نوع رابطه با اسرائیل
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه