فرهنگ و توسعه اقتصادی


ادامه از صفحه اول
 اين ريشه عميق فرهنگي و آثار وخيم اقتصادي و فرهنگي دارد.
وقتي پزشكي ـ كه مدعي فرهيختگي هم هست ـ زير ميزي مي‌گيرد، وقتي دانشجويي پايان‌نامه‌اش را كپي مي‌كند، وقتي راننده‌اي روي خط عابر پياده مي‌ايستد، وقتي زن خانه‌داري، قابلمه برنجي را كه به رنج هنگفت به عمل آمده در سطل آشغال وارونه مي‌كند، وقتي معتادي گردنبند از گردن نازك دختركي مي‌كشد، وقتي در عبور فضای سبز وبکر، مردم طبيعت دوست پنجه بر روي طبيعت مي‌كشند و ويرانه‌اي به جا مي‌گذارند...
وقتي ته حساب يك جوان بيست و چند ساله دو ميليارد دلار از پول نفت جا مي‌ماند. وقتي جمعيت يارانه بگيران از كل جمعيت كشور بيشتر مي‌شود، وقتي مصرف انرژي 4 برابر كشورهاي ثروتمند دنيا می شود، وقتي صاحبان درآمدهاي صد ميليوني در صف سبد كالا مي‌ايستند، وقتي مافياي كودكان متكدي روز به روز رشد مي‌كند، وقتي برخي در خيابان به جاي سلام، دشنام نثار هم مي‌كنند، وقتي جان آدميزاد در بيمارستان‌هاي دولتي همچون كرامت انسان‌ها در ادارات دولتي، بي‌ارزش‌ترين كالا مي‌شود و...
همه اين‌ها هم ريشه فرهنگي دارد و اقتصادي، هم آثار فرهنگي دارد و هم تبعات اقتصادي. رواج و تداوم اين دست رفتارها و هزاران رفتار و اتفاق ريز و درشت ديگر در پهنه سرزمين ما كه بالقوه از فرهنگ غني و عميقي در درازناي تاريخ برخوردار است، بالاخره بايد اين تفكر و تأمل را در نخبگان و گروه‌هاي مرجع جامعه برانگيزد كه به فكر راه و چاره باشند تا اوضاع فرهنگ و خرده فرهنگ‌هاي جامعه، در مسير نزولي نماند و سير صعودي را باز يابد.
كار فرهنگي با يك سال و دو سال انجام نمي‌شود، حتي كار اقتصادي هم در كوتاه مدت نتيجه نمي‌دهد. با اين حال، هرگز اين واقعيت را نمي‌توان و نبايد توجيه و بهانه كرد براي دست روي دست گذاشتن و نشستن در مسير بادهاي ناموافق مسموم.
همان طور كه فرهنگ بر همه چيز تأثير مي‌گذارد، صدها و بلكه هزاران عامل نيز بر فرهنگ يك ملت مؤثر است. بنابراین چنان چه بخواهيم اولويت‌بندي عوامل مؤثر بر فرهنگ و رفتار فرهنگي يك ملت را داشته باشيم، مي‌توانيم دوعامل را در صدر قرار دهيم. اول خانواده و دوم نظام آموزشي. خانواده را همگان تعريف كرده‌اند و مي‌دانند. همان قدر كه بگوييم خانواده خاستگاه فرد و خاستگاه جامعه است و همه‌چيز از خانواده برمي‌خيزد. خانواده اگر سالم، عاقل، متعهد، مومن و پاك و شريف باشد، تقريباً همه مسائل جامعه حل مي‌شود.
 اما براي اين كه چنين خانواده‌هايي داشته باشيم يا چنين خانواده‌هايي در اكثريت مطلق قرار گيرند، كاربزرگي و راه درازي در پيش است. 
خانواده‌ها عبارت اند از مجموع زوجين كه از اجتماع برخاسته‌اند و فرزنداني كه از خانواده برخاسته‌اند و غمگینانه بسياري از خانواده‌هاي ما به درستي آموزش نيافته و ناهنجاري‌هاي نسل‌هاي قبلي را در خود باز توليد و تشديد كرده‌اند و همان‌ها را به نسل‌هاي بعدي تحويل مي‌دهند.
دولت ـ به معناي حاكميت ـ در برابر سيرتكوين و تحول خانواده‌ها مسئول است. مسئول به‌‌معناي تأسيس يك ساختمان با چند كارمند به عنوان معاونت يا مشاورت خانواده فلان نهاد نيست. خانواده‌ها به‌شدت نيازمند آموزش‌هاي مفيد در همه حوزه‌ها هستند. اين آموزش‌ها، اكنون برعهده هيچ نهادي نيست و تقريباً اصلاً انجام نمي‌شود. اگر تلويزيون گه گاه برنامه‌هاي خوبي ارائه مي‌كند، در كنار ده‌ها برنامه بد ديگر اثرش خنثي مي‌شود.
اما نظام آموزشي، دومين عامل اثرگذار بر فرهنگ همه جامعه است كه متاسفانه هنوز بسيار مي‌لنگد. اين سخن نياز به اثبات ندارد، همه رفتارهاي ريز و درشتي كه در ابتداي اين مقاله نام برده شد و همه آنچه گفته نشد و همه آنچه هر روز به چشم مي‌بينيم يك سرش در نظام آموزش و پرورش است كه اگر اين نظام بهتر از اين بود، وضع ما نيز بسيار بهتر از اين بود كه هست.
نظام آموزشي نياز به يك اصلاح اساسي و بنيادي دارد كه بسياري نيز گفته‌اند . اما سقف پرواز اصلاحات در نظام آموزش و پرورش به 6 كلاسه كردن دوره ابتدايي يا 3 ساله كردن دوره دبيرستان و مسائل شكلي از اين نوع محدود شده است. ترديد نكنيد اگر آموزش و پرورش اصلاح شود، جامعه اصلاح مي‌شود و اين يكي از گران بهاترين سخناني است كه متأسفانه به خاطر تكرار و بي‌توجهي، لوث و ملال‌آور جلوه مي‌كند و ديگر گوشي ياراي شنيدنش را ندارد.
آموزش و پرورش ما، جداي از اين اصلاحاتي كه به شوخي شبيه است، نيازمند اصلاح جدي در اساس و بنيان با اتكاء به همه تجربه‌هاي بشري و جهاني است. اصلاحاتي كه از فرط بزرگي هيچ دولتي ياراي دست زدن و حتي آغازيدن آن را نداشته است و معلوم نيست كي قرار است اين كلنگ بر زمين بخورد.
درباره اقتصاد، اينك مجال سخن نيست، فقط بايد باور كنيم كه اگر فرهنگ اصلاح شود، اقتصاد نيز قطعاً اصلاح مي‌شود، همان طور كه اگر دو- سه دهه پيش اصلاحات فرهنگي انجام شده بود، اينك اقتصادي سالم و نيرومند داشتيم و اگر اينك براي فرهنگ چاره‌ ی  اساسي بيانديشيم چند دهه ی ديگر اقتصاد نيز شكوفا و سالم خواهد بود.هر چند اقتصاد علاوه بر كار زيربنايي، به دليل ارتباط آني با آب و نان مردم، نيازمند اقدامات فوري و ضربتي روبنايي است كه بايد انجام شود. در اين‌باره در آينده بيشتر سخن
 خواهيم گفت.
فرهنگ و توسعه اقتصادی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه