امنیت اروپا، تحولات خاورمیانه  و منافع روسیه

 جامعه اروپایی  با جغرافیایی سیاسی خاص خود نقش مهمی در تعاملات منطقه ای و بین المللی داشته و به دلیل مولفه های خاص اقتصادی و صنعتی از جمله جایگاه و نقش بسیار مهم در  صادرات مواد اولیه مورد نیاز صنایع ، محصولات صنعتی و صنایع ارتباطات  ، فراورده های غذایی و خدمات فنی و مهندسی و واردات قابل توجه انرژی  و بیش از 250 میلیارد دلار مبادله با مجموعه مشارکت مدیترانه؛ همواره مورد توجه سیاست خارجی خاورمیانه بوده است. به طور کلی همانگونه که دکتر حسین رهیاب در کتاب رازهای معنوی شاد زیستن؛ صاحبان قدرت و ساختارهای سیاسی را تقسیم بندی می کند؛ اروپا در گروه طرفداران تامین رضایت خود و رفاه عمومی و تامین نیازهای ملل اروپایی قرار داشته و می توان اذعان کرد که  5 اصل استوار سیاست خارجی به عنوان شعار همه دول عضو و احزاب سیاسی و جامعه مدنی مورد  موافقت بوده است.
خاورمیانه نتیجه فروپاشی امپراطوری عثمانی و تقسیم حوزه نفوذی آن بین قدرت های استعماری وقت به ویژه انگلیس و امریکاست و از آن زمان تاکنون این منطقه به دلیل تقسیم نامتوازن جغرافیای کشورها و به ویژه ایجاد دولت اشغالگر صهیونیستی اسیر و قربانی نزاع ها و درگیری های متعدد و کوچ اجباری صدها هزار فلسطینی بوده است  و  به واسطه سیاست های منطقه ای غلط بعضی کشورهای عرب و مداخلات منفعت طلبانه غربی ها؛ از سال های آغازین هزاره سوم گرفتار افراطی گری و تروریسم شده است. 
البته عنوان خاورمیانه و یا خاور نزدیک اولین بار در سال 1902 توسط افسر نیروی دریایی امریکا، آلفرد تایلر ماهان، برای منطقه جنوب دریای سیاه یعنی منطقه ای بین دریای مدیترانه تا شمال هند به کار گرفته شد. در حال حاضر سوال اساسی این است که آیا خاورمیانه ملتهب و سردرگم در کلاف خشونت و تروریسم می تواند با کمک بازیگران مهم بین المللی به ویژه امریکا، اتحادیه اروپا و چین و روسیه و منطقه ای به ویژه ایران و عربستان  به آرامش نسبی دست یابد؟ پاسخ این سوال بیشتر در چگونگی کاهش رقابت های منطقه ای،  درگیری های قومی و دینی و میزان کاهش نفرت، انزجار و کمک اساسی به توسعه منطقه نهفته است.
اتحادیه اروپا در سال های اخیر در توسعه ابزارهای واقعی سعی داشته تا بتواند سیاست خارجی حساب شده و متوازنی را اجرا کند. البته در اینجا سوالاتی در مورد میزان تاثیر این سیاست ها در عرصه منطقه ای و بین المللی وجود دارد که وجهی از آن به نحوه مدیریت بحران ها و چالش های اختصاصی قاره سبز به ویژه در نحوه گذر از بحران های کرونا، مهاجرت غیرقانونی و مشکلات اقتصادی برمی گردد؛ امری که به مفهوم تمرکز بیشتر به سیاست داخلی است و موضوع مهم در این زمینه میزان توانمندی اتحادیه در شفاف سازی سیاست خارجی و نسبت استقلال رویکردها در موضوعات مهم بین المللی است. البته میزان استقلال به نسبت کاهش وابستگی سیاسی اتحادیه اروپا به بازیگران مهم عرصه بین المللی با توجه به تعهدات مشارکت ترانس آتلانتیک و عضویت در ناتو در فرایند تامین امنیت حوزه یوروآتلانتیک و همکاری با امریکا برمی گردد خصوصا که افتراق منافع قابل توجهی بین سیاست خارجی برخی از اعضای مهم اتحادیه اروپا و امریکا در برخی از موضوعات مهم بین المللی به ویژه خاورمیانه وجود دارد و موضوع مهم دیگر مربوط به وابستگی انرژتیک اروپا به خارج به ویژه به خاورمیانه و فدراسیون روسیه است.
 واقعیت این است که اتحادیه اروپایی در سال های اخیر نتوانسته نقش قابل توجهی در روند تحولات خاورمیانه و به ویژه حضور موثر در حل و فصل بحران های مهمی چون سوریه و لیبی ایفا کند البته برخی از کشورهای شرقی اتحادیه از جمله رومانی سعی داشته اند که تابع محض جناح تکفیری و غربی نبوده و ارتباط خود را با دمشق حفظ کنند.
چالش مهم دیگر اتحادیه در سیاست خارجی به راهبرد توسعه به سمت شرق و نزدیک شدن به حوزه نفوذی روسیه بر می گردد. حرکت رو به جلوی اروپایی ها و امریکا  با طوفان انقلاب های نارنجی در اوکراین، گرجستان و قرفیزستان سعی در توسعه نفوذ خود در منطقه شوروی سابق داشتند و گر چه با بهره گیری از احساسات ضد کمونیستی و ملی گرایی ملت های این کشورها و شعارهای پر زرق و برق اقتصاد بازار، دموکراسی و جامعه مدنی توفیقاتی را به دست آوردند ولی عمر بهار این دستاوردها کوتاه بود و در عین حال موجب هوشیاری روس ها نیز شد. 
*دیپلمات و کارشناس ارشد یورآسیا
امنیت اروپا، تحولات خاورمیانه  و منافع روسیه
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه