پایان نابرابری بدون خداحافظی با نفت شدنی نیست


بنیاد 860 میلیون دلاری راکفلر در سپتامبر سال 2014 اعلامیۀ تاریخی‌ای را منتشر کرد. این بنیاد، همزمان با راهپیمایی‌های بزرگ در هواداری از اقداماتی برای جلوگیری از تغییرات اقلیمی، اعلام داشت که قرار است دیگر در سوخت‌های فسیلی سرمایه‌گذاری نکند. این اعلامیه، که پس از اعلامیه‌های شورای جهانی کلیساها، انجمن پزشکان بریتانیا و دانشگاه استنفورد منتشر شد، از همۀ آنها نمادین‌تر بود. چون ثروت راکفلر تا حد زیادی مدیون نفت بود. حکایت راکفلر، حکایت ظهور و سقوط نخستین کمپانی بزرگ نفتی بود. کمپانی استاندارد اویل، که در 1870 توسط جان راکفلر تأسیس شد، صنعت نفت ایالات متحده را، از استخراج تا پالایش و حمل و نقل و فروش آن در تصاحب خود داشت.
 این کمپانی به چنان انحصار بی‌سابقه‌ای دست یافت که منجر به بدبینی عموم به آن شده و دولت ایالات متحده را ناگزیر از شکستن این انحصار کرد. امری که موجب ظهور شرکت‌هایی چون اکسان، موبیل، و شورون در عرصۀ نفت گردید. این شکست انحصار اجباری موجب اندوختن میلیون‌ها دلار برای راکفلرها شد چون برآمدن رقبای تازه یعنی اینکه سیاست و سرمایه جایی حیاتی برای اتحاد یافته‌اند: نفت. اما این اتحاد کم کم به سوی غلبه سرمایه نفتی بر امر سیاسی رفت. این چنین رقابت نفتی سایه خود را بر تمامی شئون امر سیاسی گستراند.
ما اکنون شاهد آغاز پایان عصر نفت هستیم. عصر نفت یکی از نابرابرترین عصرها بوده است. کشف هیدروکربن‌ها برای اندک کسانی ثروت و برای بسیاری بدبختی به ارمغان آورده است درحالی‌که بسیاری از کشورهای نفتی از توسعۀ اقتصادی نابرابر، بی‌ثباتی مالی، حکومت دیکتاتوری، نقض حقوق بشر، فقر مداوم و فساد همه‌گیر رنج می‌برند.
در کشورهای غربی وابسته به نفت، نفوذ سیاسی مسموم نفت را می‌توان در سیاست داخلی و خارجی آنها مشاهده کرد. کمپانی‌های اصلی نفتی از قدرت خود سوءاستفاده کرده و از آن برای نفوذ در دستگاه‌های دولتی و فساد استفاده می‌کنند. مدیرعامل شرکت اکسان می‌تواند موجب بسیج ارتش‌ها شود. اگر سیاست‌هایی که به‌صورت دموکراتیک در پیش گرفته شده‌اند به ضرر شرکت شل باشند، به بایگانی سپرده می‌شوند. اما تغییر در حال رسیدن است. غلبۀ شرکت‌های نفتی از هر جهت مورد حمله قرار گرفته است. آیندۀ نفت روز به روز ناپایدارتر می‌شود. برنامه‌های استخراج شرکت‌های نفت برای دو دهۀ آینده موجب می‌شود دمای جهان شش درجه بالاتر رفته و کرۀ زمین به یک جای غیرقابل زیست تبدیل شود. اگر بخت آن را داشته باشیم که افزایش دما را تا دو درجه ثابت نگه داریم، باید 80 درصد از مخازن سوخت فسیلی را رها کنیم.
این نفت تنها زمانی قابل اتکا خواهد بود که قیمت آن بالاتر از بشکه‌ای 100 دلار باشد. اکنون چنین قیمتی وجود ندارد، و چون منابع تجدیدپذیر در حال از رده خارج کردن سوخت‌های فسیلی هستند، امیدی وجود ندارد که چنین قیمتی در دهه‌های آینده قابل دسترس باشد. با این حال، نمی‌توانیم آسوده خاطر بنشینیم و تماشا کنیم. نفت شاید در حال از میدان به‌در شدن باشد، اما خطرات آن هنوز برای ما وجود دارد. تقاضای جهانی نفت دست‌کم تا 2020 به افزایش خود ادامه خواهد داد و به رغم محدودیت‌های عرضه، شرکت‌های نفتی به دنبال پاسخ به این تقاضا هستند. تصمیمات کنونی برای سرمایه‌گذاری بر خط لوله، معادن و میدان‌های نفتی، زیرساخت‌هایی را توسعه خواهد داد که در دهه‌های آینده ما را در یک جهان کربنی گرفتار خواهد کرد. ما باید به‌خاطر گرمایش جهانی و فروپاشی زیست‌بوم‌ها، دموکراسی، افزایش فقر و سقوط عدالت، افول نفت را تسریع کنیم.از لحاظ فنی، پاسخ به نیازهای انرژی جهان ممکن است و می‌توان دسترسی برابر همۀ جمعیت در حال رشد جهان به انرژی را با استفاده از فناوری تجدیدپذیر کنونی و کارآمدی انرژی جهانی تضمین کرد. نسل تجدیدپذیر، اینک روز به روز در حال شکستن رکورد است و در بسیاری از نقاط جهان به قیمتی در حد سوخت‌های فسیلی دست یافته است. چیزی که نیاز داریم، ارادۀ سیاسی برای از میدان به در کردن نفت است.به صورت‌های مختلف می‌توان به مقاومت در برابر نفت امید داشت، اما حیرت‌انگیزترین این امیدها، در جامعۀ سرمایه‌گذاران مشاهده می‌شود. کربن ترکر، اندیشکدۀ سهام‌داران و متخصصان مالی، از سال 2012 که میزان حباب کربن را اعلام داشت، در حال فرستادن سیگنال‌های منفی برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت بوده است.
* استاد اقتصاد در هاروارد

پایان نابرابری بدون خداحافظی با نفت شدنی نیست
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه