پروژه ای شکست خورده به نام خصوصی سازی

خصوصی‌سازی یک ضلع از مثلث اقتصاد پویا و توسعه گراست، دو ضلع دیگر این مثلث آزادسازی و نهادسازی هستند که قاعده این مثلث آزادسازی است؛ آزادسازی زیربنای ساختن اقتصادی پویا و توسعه گراست.
خصوصی‌سازی در ایران پروژه‌ای شکست‌خورده است زیرا در جایگاه یک سیاست، نه فلسفه و هدف آن به درستی از سوی سیاست‌گذاران و افکار‌عمومی درک شد و نه اعتقادی به این فلسفه وجود داشت. مردم و سیاست‌مداران، تنها و تنها تحقق هدف این سیاست را می‌خواستند و می‌خواهند (پول نقد در خزانه دولت و معاش مرفه برای ملت) بدون اینکه آماده پذیرش الزامات و قیودی باشند که در فلسفه آن نهفته است. درست مانند کودکی که می خواهد پرواز کند؛ اما از طرفی فاقد آن سطح از بلوغ عقلی است که بپذیرد آدمیزاد پر و بالی ندارد و طرف دیگر توانی برای رساندن خودش به فرودگاه و هواپیما و در نهایت استفاده مناسب از ابزار صحیح برای پرواز ندارد.خصوصی‌سازی یک ضلع از مثلث اقتصاد پویا و توسعه گراست، دو ضلع دیگر این مثلث آزادسازی و نهادسازی هستند که قاعده این مثلث آزادسازی است؛ آزادسازی زیربنای ساختن اقتصادی پویا و توسعه گراست، آزادسازی اقتصادی اجازه می دهد بازار به وظیفه ذاتی خودش برای تخصیص بهینه منابع در نظام اقتصادی عمل کند و از سوی دیگر «کارآفرینی» را به عنوان یک نهاده حیاتی تولید ارزش افزوده در اقتصاد امروز، به مناسبات تولید و تجارت تزریق می کند.
قاعده مثلث اما در ایران به دلایل مختلفی مشمول بی‌مهری و حتی دشمنی است، دلایل مفصلی که شرح آنها در این مقال کوتاه نمی‌گنجد اما، خروجی این بی‌علاقگی و بی‌اعتقادی به فلسفه آزادسازی اقتصادی، همین شیر بی‌یال و دم و اشکمی است که ما نام خصوصی‌سازی بر روی آن گذاشته‌ایم.
صفحه 2
پروژه ای شکست خورده به نام خصوصی سازی
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه