آقای ظریف! واقعا فرق شما با سعید جلیلی چه بود؟!

وقتی در نخستین روزهای اسفند 97 محمد جواد ظریف ،وزیر خارجه دولت تدبیر و امید در یک استوری اینستاگرامی خبر از استعفای خود از مقام وزارت داد،موجی از تحلیل و گمانه زنی در میان افکار عمومی به راه افتاد که او این استعفا را به سبب نقشی که نمی تواند در مجموعه مناسبات سیاست خارجی ایران بازی کند،اعلام کرده است؛ماجرا این بود که بشار اسد رییس جمهور سوریه به ایران آمده بود بی آنکه آقای وزیر در جریان این سفر ناگهانی بوده باشد.
این استعفا اما فارغ از آنکه از سوی رییس جمهور مقبول نیفتاد و بر خلاف مصالح ملی خوانده شد،امیدهایی در دل بعضی از اصحاب رسانه و اهل نظر زنده کرد که این آقای ظریف،دستکم برای جایگاهی که در آن است احترام قائل است.به هر حال از قدیم گفته اند که حرمت امامزاده را متولی اش باید نگه دارد و ظریف لابد می خواست حرمت وزارت خارجه را قبل از همه، خود نگاه دارد.
این داستان اما یک سویه دیگر هم داشت که باید برای دانستن آن برگردیم به روز نخستی که ظریف را برای تصدی وزارت خارجه به مجلس معرفی کردند.ظاهرا او پیش تر خواسته بود که خود سکان مذاکرات هسته ای را به جای دبیر شورای عالی امنیت ملی در دست گیرد و مذاکرات را پیش ببرد.این کار را هم کرد و شد مرد اول برجام؛رسانه های حامی دولت او را معمار برجام خواندند و وقتی از سفر فرنگ که در آن ،گام اول تصویب برجام را برداشته بود برگشت،عده ای در فرودگاه حلقه گل بر گردنش انداختند و بعضی روزنامه ها کلاه امیرکبیر بر سرش نشاندند و او را امیرکبیر دوران جدید ایران نامیدند.همان زمان ها بود که گمانه های بسیاری در باب سودای او برای نشستن بر کرسی ریاست جمهوری در دولت پس از روحانی نیز مطرح شد.حتی عده ای می گفتند که تیم رسانه ای حزب کارگزاران سازندگی با مدیریت محمد قوچانی،عزم دارد تا با حمایت همه جانبه از او،تلاش برای ریاست جمهوری ظریف را سازمان و سامان دهد.
این آقای امیرکبیر دوران جدید اما با خروج دونالد ترامپ از برجام در اردیبهشت 97، پیش از هر گمان و گمانه دیگری، گویا افسار کار را از دست داد.
بگذارید باز هم کمی به عقب برگردیم؛مرحوم هاشمی رفسنجانی همان روزهای آغازین عزم برای شکل گیری توافق هسته ای در یک سخنرانی گفت: اینطور نبوده که ایده مذاکرات هسته ای و شکل گیری برجام،ابتکار آقای روحانی بوده باشد بلکه این ایده،تصمیمی بود که نظام و شخص رهبر انقلاب گرفته اند.از همین جمله می شد فهمید که دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی،بر بستر ایده ای بر کرسی قدرت نشست که در واپسین ماه های دولت دوم محمود احمدی نژاد در کلیت نظام شکل گرفته بود و حالا باید کسی پیدا می شد که نیک و بدش را به جان بخرد و این شخص جز حسن روحانی نبود.مردی که وقتی بر سر کار آمد تمام تخم مرغ هایش را در سبد برجام گذاشت و چنان که می دانیم و می دانید ،اعتقاد داشت باید راه گفت و گو با کدخدای جهان- به زعم او البته- باز شود تا گره از مشکلات کشور گشوده گردد.
خیلی ها آن زمان با شنیدن سخنانی نظیر سخنان هاشمی رفسنجانی بر این اعتقاد بودند که دولت روحانی و تیم دیپلماسی اش یعنی ظریف و رفقایش در وزارت خارجه،کار کارستانی نکرده اند؛نظام عزم داشته تا پرونده هسته ای را جمع و جور کند و با چنین عزمی هر کسی می تواند برود در لوزان و وین و شهرهای دیگر بنشیند و توافقی را با قدرت های جهانی سازمان دهد.حالا هم اگر که فکرش را کنید این حرف،حرف درستی بوده است.وضع کنونی پیش آمده برای برجام و مجموعه مناسبات سیاست خارجی ایران ،گواه روشنی بر این مدعاست که اگر کلیت نظام جمهوری اسلامی ایران، تصمیمی برای تغییر در هر یک از اصول و منش های سیاست خارجی خود نداشته باشد،ظریف که سهل است،محمدعلی فروغی را هم اگر وزیر خارجه می کردند نمی توانست کاری کند.این سخن نشان می دهد که ظریف بر خلاف ادعاها، دیپلمات کارکشته ای نبوده و کاری که او کرد را سعید جلیلی و علی لاریجانی و هر کس دیگری هم در قامت دبیر شورای عالی امنیت ملی می توانستند به آسانی انجام دهد.اکنون حرف ما این است که آقای ظریف شما باید به افکار عمومی پاسخ دهید که واقعا شما هنرتان در دیپلماسی هسته ای چه بوده است؟اصلا فرق شما با سعید جلیلی در قامت یک دیپلمات در چه بوده و هست؟وضع کنونی کشور در مناسبات بین المللی،وضعیت فروش نفت،حضور اقتصادی ایران در سایر کشورهای دنیا که بنا بود در معاونت اقتصادی وزارت خارجه شما سامان یابد،وضعیت بازار ارز کشور و بازگشت قطعنامه های توبیخی شورای حکام و خدای ناکرده ارجاع دوباره پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل، اگر نشانه بی فرقی و عدم تفاوت شما با کسانی چون سعید جلیلی در قامت یک دیپلمات اصولگر نیست،پس نشانه چیست؟
شما اگر هنری داشتید باید با همین مردان شماره یک جهان کنونی ازدونالد ترامپ تا باقی آنها به دیپلماسی هسته ای مشغول می شدید،نه اینکه بنشینید و از میان رفتن هر آنچه رای مردم در سالهای 92 و 96 ساخته بود را تماشا کنید!
آیا در قاموس حرفه ای شما،دیپلماسی ،هنر مذاکره و پیشبرد اهداف در شرایطی است که همه بلدند مذاکره کنند؟ اگر این در قاموس شماست،بدانید که به این نمی گویند دیپلماسی!
اگر هم می خواهید بگویید شرایط موجود اجازه باز شدن گره های سیاست خارجی و به تبع آن برخی گره های اقتصادی از جمله کاهش هولناک صادرات نفت را نمی دهد،باید به شما بگوییم که شما اینها را از قبل می دانستید.شما آگاه بودید که سیاست خارجی ایران را تنها لبخنده های بی طعم و سرد و گس پیش نمی برد.
ما به شما توصیه می کنیم اگر چیزهایی می دانید که مردم نمی دانند،آنها را به مردم بگویید و اگر هم همه چیز همان است که همه می بینند،لااقل دوباره و این بار واقعا استعفا کنید شاید کسی پیدا شود که شبیه شما و سعید جلیلی نباشد.مضاف بر این ها به رسانه های حامی تان که روزی کلاه قجری بر سرتان نشاندند توصیه می کنیم،یک بار دیگر شما را عکس صفحه اول روزنامه خود کنند که این بار در حال برداشتن آن کلاه امیرکبیری از سرتان هستید.
آقای ظریف! واقعا فرق شما  با سعید جلیلی چه بود؟!
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه