چين آرمان گرا، چين واقع گرا

نظام سياسي چين تا اواخر دهه ٧٠ ميلادي مثل همه نظام هاي ايدئولوژيك، به دنبال اصلاح جهان بود ، با انگيزه رسيدن به اين هدف ، در سراسر دنيا به جنبش هاي چريكي و گروه هاي مبارزه كمك مي كرد، بسياري از سرخوردگان   ماركسيت - لنينست شوروي دل به مائويست چيني بستند ، دلدادگان وطني مائو هم كم نبودند ، كه سعادت و رفاه چین را در پيروي از آموزه هاي صدر مائو مي دانستند. نظام چين علي رغم شعار و لفاظي هاي زيبا قادر به ايجاد رفاه و كاهش فقر نبود، مائو براي خروج از بن بست ، برنامه بلند پروازانه جهش بزرگ را نه بر اساس منطق عقلائي اقتصادي بلكه با مباني آرمان گرايانه  سوسياليستي ، تدوين و اجرا كرد، كه نتايج فاجعه باری داشت ، دستاوردها  خلاف أهداف طرح بود ، به طوري كه يكي از خروجي هاي جهش بزرگ ، مرگ بيش از ٣٠ ميليون روستايي چینی ناشي از گرسنگي بود . مائو كه خود معمار و مجري جهش بزرگ بود آن گونه که سنت رفتار رهبران آرمان گراست ، براي فرار از  پاسخ گویی از عدم موفقيت آن در اقدامي فرار به جلوعلم انقلاب فرهنگي را برافراشت و فرافکنانه اعلام كرد، ناكامي ما ناشي از وجود رگه هاي خصلت  بوژوازي و سرمايه داري در تعدادي از مسئولان  حزبي،  دولتي ، هنرمندان ، نويسندگان و... است ، كه بایستی با  تصفيه آن ها خلوص لازم سوسياليستي به دست آید تا  پيشرفت چين سرعت مورد نياز  را  به دست بياورد .  تعقيب ، تحقير، سركوب ، آزار و اذيت به اصطلاح  بورژوازها شروع شد ، عواقب این طرح دامن گیر تعداد زيادي از افراد حتي بعضي از افراد دفتر سياسي كمونيست مثل دنگ شيئائوپنگ را هم گرفت، تا آن جا كه به عنوان كارگر ساده مجبور به كار در كارخانه تراكتورسازي شد. جوانان و دانشجويان احساساتي را در قالب گاردهاي سرخ به جان منتقدان انداختند و با گذاشتن كلاه بوقي بر سر آن ها و گرداندن...
صفحه 2
چين آرمان گرا، چين واقع گرا
ارسال دیدگاه
اخبار روز
ضمیمه